کد مطلب:90362 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

دو حدیث دیگر درجات ایمان











خیثمه بن حارث، پدر سعد بن خیثمه كه در جنگ بدر، به شهادت نائل شد، به فرزندش كه برای رفتن به جنگ، آماده شده بود گفت: یكی از ما دو نفر باید جهت سرپرستی زنان و انجام امور منزل بماند و دیگری در جبهه حضور یابد، بنابراین تو در مدینه بمان، تا من در جنگ شركت كنم، سعد گفت: اگر غیر از بهشت، چیز دیگری در بین بود، تو را بر خود مقدم می گذاشتم، اما امیدوارم خداوند، مرا قابل شهادت بداند و به این فیض بزرگ نائل شوم، خیثمه نیز همین را می گفت و چون در این امر به توافق نرسیدند، كار را به قرعه واگذار نمودند، اتفاقا قرعه به نام سعد اصابت كرد و راهی میدان نبرد شد و به شهادت رسید.

خیثمه پس از مدتی نه چندان طولانی (قبل از جنگ احد) فرزند خود را به هیئت نیكویی در خواب دید كه در میان باغهای بهشتی و كنار نهرهای جاری قدم می زند و

[صفحه 303]

در آن حال پدر را مخاطب نموده گفت: پدر جان! برای ملحق شدن به من زود تصمیم بگیر، چرا كه وعده های خداوند را، به وفا مقرون یافتم.

خیثمه به حضور رسول خدا شرفیاب شد و خواب خویش را بازگو نمود، سپس گفت: یا رسول الله گرچه پیری به سراغم آمده و استخوانهایم فرتوت شده است و توان رزمندگی در خود نمی بینم، اما به رفاقت فرزندم در بهشت، اشتیاق دارم و لقای پروردگارم را طالبم، دعا كنید خداوند شهادت را برایم مقرر نماید.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای او دعا كرد و در جنگ احد به فیض شهادت نائل گردید

در پایان بحث، اشاره به این جهت نیز، لازم است و آن اینكه ایمان با مفاهیم گسترده اش، نسبت به اهل ایمان، دارای رتبه و درجاتی است، به این معنا كه افراد، نسبت به ایمان یكسان نیستند، تحمل و توان آنها در واجد بودن ایمان متفاوت می باشد.

«عن عبدالعزیز القراطیسی قال: ابوعبدالله علیه السلام: یا عبدالعزیز! ان الایمان عشر درجات بمنزله السلم یصعد منه مرقاه بعد مرقاه فلا یقولن صاحب الاثنین لصاحب الواحد لست علی شی ء حتی ینتهی الی العاشر. فلا تسقط من هو دونك فیسقطك من هو فوقك و اذ رایت من هو اسفل منك بدرجه فارفعه الیك برفق و لا تحملن علیه ما لا یطیق فتكسره، فان من كسر مومنا فعلیه جبره.»: عبدالعزیز قراطیسی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ایمان از نظر رتبه و مقام به ده درجه تقسیم شده است، مانند نردبانی كه پله پله، طی می شود تا به بالای آن برسند، پس آن كسی كه به درجه ی دوم ارتقاء یافته، نباید صاحب رتبه ی اول را تحقیر نموده و به او بگوید: تو از ایمان، بهره ای نداری و همچنین صاحب درجه ی سوم، به رتبه ی دوم نباید بگوید: تو اهل ایمان نیستی و آنكه به دهمین رتبه ی ایمان واصل شده

[صفحه 304]

نباید حائز نهمین درجه را فاقد ایمان بداند.

امام علیه السلام در دستور دوم می فرماید: پس آنكه از تو پائین تر است از نظر ایمان، او را از چشم مینداز، چرا كه مافوق تو نیز، با تو همین عمل را، انجام خواهد داد و تو را از ایمان بی بهره خواهد دانست.

و در دستور سوم، فرمود: آنكه مادون توست، او را به ایمان خود هدایت كن و همچنین هر صاحب رتبه ای نسبت به مادون خود، باید چنین كند رفتار تو با او باید با رفق و مدارا باشد. مبادا بار سنگینی بر شانه ی او بگذاری، به این معنا كه فرد مورد تعلیم را باید آزمایش كرد و توان او را به دست آورد، سپس در حد توان با او گفتگو نمود و جمله ی «فارفعه الیك» گویای قابلیت ترقی و تعالی است كه با تعلیم و تعلم، صورت می گیرد و به عبارت دیگر، واجد یك رتبه ایمان، استعداد رتبه ی بعدی را نیز داراست و به فعلیت رسیدن این استعداد، در گرو تعلیم، آنهم با رفق و مدارا خواهد بود و در دستور بعد می فرماید: ممكن است بر اثر تحمل بار گران و عدم استعداد برای ارتقای به رتبه ی بالاتر، از ایمان دل بریده و شخصیت ایمانی او شكسته گردد. اینجاست كه معلم ناآزموده، شكستی را به بار می آورد كه باید آن را جبران نمود.

كوتاه سخن آنكه به نظر می رسد، دانشمندان سلیم النفس، با صفای روح و باطن پاك می توانند این خلاء را پر كنند و با تحمل سختی ها، در راه تبلیغ، كشتی ایمان مومنان را، به ساحل نجات برسانند.

[صفحه 305]


صفحه 303، 304، 305.